خط خطی های یک Arash

وبلاگ شخصی آرش یزدانیان، نوشته ها، مقالات و روزنوشت ها

خط خطی های یک Arash

وبلاگ شخصی آرش یزدانیان، نوشته ها، مقالات و روزنوشت ها

وبلاگ شخصی آرش یزدانیان، نوشته ها، مقالات و روزنوشت ها

طبقه بندی موضوعی

۲۶ مطلب با موضوع «دل نوشت» ثبت شده است

۰۸
شهریور ۹۲

لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

دلت می آید و یار از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان داری

نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر امیالی

چه می پرسی ضمیر شعرهایم کیست، آنِ من ؟
مبادا لحظه ای مرا اینگونه پنداری ...

تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری

چه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری

چه فرقی میکند، فریاد یا پژواک جانِ من ؟
چه من خود ار بیازارم چه تو خود را بیازاری

صدایی از صدای عشق خوش تر نیست، حافظ گفت
اگرچه بر صدایش زخم ها زد تیغ تاتاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۱۲
آرش یزدانیان
۰۸
شهریور ۹۲

از خانه بیرون میزنم، اما کجا امشب ؟
شاید تو میخواهی مرا در کوچه ها امشب

پست ستون سایه ها، روی درخت شب
میجویم اما نیستی در هیچ جا امشب

ای ماجرای شعر و شب های جنون من
آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب ؟

میدانم آری نیستی، اما نمیدانم
بیهوده میگردم به دنبالت چرا امشب

هر شب تو را بی جستجو میافتم اما
نگذاشت بیخوابی به دستانم تو را امشب

هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز
حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب

تا سایه ای دیدم، شبیه ت نیست، اما حیف
ای کاش میدیدم به چشمانم خطا امشب

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را ماه من، بیرون بیا امشب

گشتم تمام کوچه ها را، یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدن دنیا را به ما امشب

طاقت نمیارم تو که میدانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۱۱
آرش یزدانیان
۰۸
شهریور ۹۲

بی بهانه بهارانه مینویسم،
گرچه دلم زمستانیست ...

کلبه ای خواهم ساخت،
با سقفی رو به آسمان پر ستاره
و پنجره ای رو به خورشید ...
دیوارهایی به بلندای احساس
و پرچینی پر ز گل های یاس ...


خط خطی های یک Arash

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۱۰
آرش یزدانیان
۰۸
شهریور ۹۲

متنفرم، متنفرم از

خنده هایی که از زور گریه اند ...
عشق هایی که از پی تنفرند ...
بوسه هایی که برای خاموش کردن شهوتند ...

بی هیچ سوالی به تماشایت نشسته ام، سرد و ساکت ...
نگاهی به سردی خورشید، احساسی به گرمی یخ های قطبی
عشقی به بلندای دره و احساسی به پستی البرز !

چه مرگم است نمیدانم ....


خط خطی های یک Arash

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۱۰
آرش یزدانیان
۰۸
شهریور ۹۲

حس خوبیه نوشتن، به شرط نوشت نانوشته ها ...
حس خوبیه نفس کشیدن به شرط زندگی ...
حس خوبیه عشق، به شرط عشق ورزیدن ...
حس خوبیه خواب به شرط بیداری دوباره ...
حس خوبیه آرامش آخر شب به شرط دیدن طلوع زیبای خورشید ...

منم و این همه احساس، حس بودن، زندگی، عشق، نفرت و ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۰۹
آرش یزدانیان
۰۸
شهریور ۹۲


من اینجا بس دلم تنگ است ...
و هر سازی که میبینم بد آهنگ است ...
بیا ره توشه برگیریم و قدم در راه بی بازگشت بگذاریم ...
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۰۶
آرش یزدانیان